که نام خود را مشهور و معروف سازد. که نام خویش در جهان بگسترد. نامجو. نام طلب: مبارزی ملکی نام گستری که بدو همی بنازد ایوان و مجلس و میدان. فرخی. ، معروف. (آنندراج). نامور. نام آور
که نام خود را مشهور و معروف سازد. که نام خویش در جهان بگسترد. نامجو. نام طلب: مبارزی ملکی نام گستری که بدو همی بنازد ایوان و مجلس و میدان. فرخی. ، معروف. (آنندراج). نامور. نام آور
گسترندۀ کرم. بخشش و جود کننده. (آنندراج). نیکوکار. خیراندیش. مهربان. (ناظم الاطباء). سخی. جواد. (فرهنگ فارسی معین) : لطیف کرم گستر کارساز که دارای خلق است و دانای راز. سعدی
گسترندۀ کرم. بخشش و جود کننده. (آنندراج). نیکوکار. خیراندیش. مهربان. (ناظم الاطباء). سخی. جواد. (فرهنگ فارسی معین) : لطیف کرم گستر کارساز که دارای خلق است و دانای راز. سعدی
از عالم کرم گستر. (از آنندراج). سخی. جوانمرد. بابخشش. باسخاوت. (ناظم الاطباء). روزی رسان: همت تو بر همه آفاق نعمت گستر است نیست الا همت عالیت نعمت گستری. امیرمعزی (آنندراج)
از عالم کرم گستر. (از آنندراج). سخی. جوانمرد. بابخشش. باسخاوت. (ناظم الاطباء). روزی رسان: همت تو بر همه آفاق نعمت گستر است نیست الا همت عالیت نعمت گستری. امیرمعزی (آنندراج)